آیا دین از سیاست جداست؟ :: فصل انتظار

فصل انتظار

آخرین نظرات
  • ۲۴ بهمن ۹۵، ۱۰:۴۸ - مهدی
    سپاس

آیا دین از سیاست جداست؟

جمعه, ۵ ارديبهشت ۱۳۹۳، ۱۲:۰۸ ق.ظ

در عصر حاضر برخی با مشاهده ی پیشرفت های متنوع علمی و همچنین دست یابی بشر به نقاط مبهم دنیا و کهکشان ها بر این باور شده اند، که چگونه ممکن است دین اسلام  برای تمامی این موضوعات  طرح و برنامه داشته باشد؛ و در این خصوص نهایت چیزی که برای معنا و استفاده دین،  قائل اند، آن است که دین،  نهایتا می تواند کاربرد در مباحث  ابتدایی؛ همچون استفاده در داد و ستد و یا برخی مباحث قضایی داشته باشد، و ممکن نیست که بتواند در مباحث جدید مانند مباحث سیاسی و یا اقتصادی  اظهار نظری کند؛ بنابراین شعار جدایی دین از سیاست و از این قبیل را سر داده اند.

پاسخ:

سه دیدگاه پیرامون این موضوع شکل گرفته است:

1: دیدگاه افراطی به جامعیت دین:

طرفداران این قول بر این باورند که اسلام،  جامع تمامی علوم مورد نیاز بشری است و در همه ی مسائل (چه جزیی و چه کلی) ارائه راهکار می دهد؛ به گونه ایی که ما را از هر گونه سعی و تلاش فکری در شناخت انسان و جهان و ابعاد پیرامون آن، بی نیاز می کند.

2: دیدگاه تفریطی به جامعیت دین:

طرفداران این قول نیز بر این باورند که اسلام و برنامه های آن اساسا برای سعادت اخروی آمده، نه رهنمودهای دنیوی؛ بگونه ایی که  اصلا کاری با مباحث مطرحه در امور روزمره زندگی و دنیوی ندارد و حول این محور هیچگونه برنامه ایی از قبیل برنامه های مدیریتی و اقتصادی و سیاسی را مطرح نکرده است. ( که افراد ذکر شده در بالا موافق با همین قول هستند.)

3: دیدگاه معتدل و نظر مختار

جامع بودن دین را باید در راستای هدفی که به دنبال آن است جستجو نمود، و از هر گونه افراط و تفریط به دور بود؛ آنچه از قرآن کریم و روایات در این باره به دست می آید این است که، هدف دین تامین سعادت دنیا و آخرت است و چون بین امور دنیوی و اخروی تلازم وجود دارد؛ نمی توان از امور دنیوی مانند روابط اجتماعی و سیاسی و اقتصادی روی گردان بود.

برای توضیح بیشتر باید این نکته را متذکر شد که قرآن کریم شامل سه بخش مهم می باشد:

مباحث اعتقادی همچون: توحید، معاد و نبوت
مباحث اخلاقی 
و میاحث فقهی و قوانین عملی

که در قرآن کریم، از کلیات این سه دسته  سخن به میان آمده است ولی توضیح و تفسیر آن را به عهده ی پیامبر و ائمه معصومین علیهم السلام نهاده است.

بنابراین طرفداران این قول بر این عقیده اند که منظور از جامعیت دین، آن است که اسلام در راستای هدف و رسالت خود رئوس کلی مورد نیاز بشر را در اختیار او نهاده است. به طوری که بشر با استفاده از این رئوس و تطبیق آن با مباحث جدید و همچنین با رهنمودها و توضیح آیات شریفه از سوی فرستادگان الهی،  می تواند به برنامه ی سعادت دینی و اخروی دست یابد.

خلاصه آنکه اولا نگاه اسلام  به انسان، نگاه به یک موجود مادی صرف نیست؛ بلکه به او نگاه موجودی فراتر از ماده را دارد.

ثانیا: انسان موجودی است که به جهت داشتن زندگی جاوید؛ تمامی شئون و اعمال او نیز با چگونگی سرنوشت نهایی او ارتباط مستقیم دارد؛ بنابراین نمی تواند از برنامه هایی که در چگونگی عاقبت او تاثیر بسزایی دارد و کمال وسعادت او را در پی دارد، چشم پوشی کرد.

چنانچه در روایات می خوانیم: «الدنیا مزرعه الاخره»[1] 

برای اثبات جامعیت دین خاتم، دلائل عقلی و نقلی بسیاری وارد شده است؛ که ما در اینجا به ذکر چند دلیل نقلی کفایت می کنیم:

- «وَمَا أَرْسَلْنَاکَ إِلَّا رَحْمَةً لِلْعَالَمِینَ [انبیاء/١٠٧]  و تو را جز رحمتى براى جهانیان نفرستادیم»

- « قُلْ یَا أَیُّهَا النَّاسُ إِنِّی رَسُولُ اللَّهِ إِلَیْکُمْ جَمِیعًا...[اعراف/158] بگو : اى مردم ! یقیناً من فرستاده خدا به سوى همه شمایم...»

-  مَا کَانَ مُحَمَّدٌ أَبَا أَحَدٍ مِنْ رِجَالِکُمْ وَلَٰکِنْ رَسُولَ اللَّهِ وَخَاتَمَ النَّبِیِّینَ ۗ وَکَانَ اللَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمًا [احزاب/٤٠] محمّد (صلى ‏الله‏ علیه ‏و‏آله وسلم) ، پدر هیچ یک از مردان شما نیست ، ولى فرستاده خدا و خاتم پیامبران است ؛ و خدا به هر چیزى داناست» 

- «تَبَارَکَ الَّذِی نَزَّلَ الْفُرْقَانَ عَلَىٰ عَبْدِهِ لِیَکُونَ لِلْعَالَمِینَ نَذِیرًا [فرقان/١]بزرگ و خجسته است کسی که بر بنده خود فرقان (کتاب جدا سازنده حق از باطل) را نازل فرموده، تا برای جهانیان هشدار دهنده باشد»

و همچنین در روایات می خوانیم:

-  امام صادق ـ علیه السّلام می فرمایند: «همانا خداوند تبارک وتعالی قرآن را بیانگر هر چیزی قرار داده است حتی به خدا سوگند که رها نکرده چیزی را که بندگان خدا به آن احتیاج داشته باشند، تا آن جا که کسی نمی‌تواند بگوید: ای کاش خداوند آن را در قرآن بیان می‌کرده و نکرده است» [2]

- امیر المومنین علی علیه السلام می فرماید: «ان الله حدد حدودا فلا تعتدوها و فرض فرائض فلا تترکوها و سکت لکم عن اشیاء و لم یدعها نسیانا فلا تتکلفوها [3] یعنی خداوند یک چیزهایی را واجب کرده است، آنها را ترک نکنید، یک چیزهایی را هم ممنوع اعلام کرده است به آنها تجاوز نکنید و در مورد بعضی از مسائل سکوت کرده است البته نه از روی فراموشی بلکه خود خواسته که سکوت کند و بندگانش در آن مسائل آزاد و مختار باشند.»

خلاصه آنکه دین اسلام با توجه به اهمیت و تاثیر مسائل دنیوی و زندگی اجتماعی در عاقبت به خیری و عاقبت به شری افراد، هم در بردارنده ی مباحث  دنیوی است و هم اخروی؛ که مسائل مربوط به سیاست نیز از این قاعده مستثنی نیست.

---------------------------------------------

پی نوشت:

[1]. بحار الانوار، ج 70، ص 225

[2]. نور الثقلین، ج 3، ص 74

[3]. نهج البلاغه،حکمت شماره 102

نظرات

(۰)

نظرات شما
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
شما میتوانید از این تگهای html استفاده کنید:
<b> یا <strong>، <em> یا <i>، <u>، <strike> یا <s>، <sup>، <sub>، <blockquote>، <code>، <pre>، <hr>، <br>، <p>، <a href="" title="">، <span style="">، <div align="">
تجدید کد امنیتی
کانال آپارات
يا من لا يفد الوافدون علي اکرم منه و لا يجد القاصدون ارحم منه
إلهی، آن که تو را دوست دارد، چگونه با خَلقت مهربان نیست؟